گروه اقتصادی مشرق - از دغدغه های اقتصادی رهبری میگوید، معتقد است اگر 20 و چند سال پیش دولت وقت، دغدغه های اقتصادی رهبری را جدی میگرفت اکنون اوضاع اقتصادی اینطور نابه سامان نبود . مدیر مرکز مطالعات مبانی و مدلهای اقتصادی معتقد است: اگر تکنوکرات ها دو دهه پیش حرف های رهبری را گوش میکردند حالا دیگر نفت ما ابزاری نمیشد بر علیه خودمان !
دکتر سید مهدی زریباف در گفتگوی تفصیلی با مشرق با انتقاد از تفکر حاکم بر دولت در حوزه اقتصادی میگوید "کارگزارانیسم" مکتبی است که در درون دولت نهادینه شده و اغلب مدیران اقتصادی روحانی حتی از لیبرالیسم هم جلوتر زده اند. وی در ادامه با بیان اینکه تفکر بعضی ها در دولت این است که بتوانند در بهترین حالت با مذاکره و تعاملات خارجی نفت بفروشند، گفت: این حالت ضد اقتصاد مقاومتی است.
مدیر مرکز مطالعات مبانی و مدلهای اقتصادی با بیان اینکه تمام مشکلات اقتصادی کشور از دولت پس از جنگ آغاز شد معتقد است: متاسفانه برخی از افراد و اقتصاددانان که البته در دولت فعلی هم حضور دارند، اقتصاد بدون نفت را بد تعبیر کرده اند. گفتگوی ما را با دکتر سید مهدی زریباف مدیر مرکز مطالعات مبانی و مدلهای اقتصادی بخوانید:
اقتصادمقاومتی از جمله مفاهیمی است که به تازگی وارد اقتصاد ایران شده و به نظر میرسد به دلیل همین تازگی عده ای با این مفهوم و این ادبیات آشنایی نداشته باشند . به همین دلیل سوال نخستم درباره چرایی ابلاغ چنین دستور و فرمانی از سوی مقام معظم رهبری است ،چرا رهبری در این روزها احساس کردند باید چنین سیاست هایی را ابلاغ کنند؟
برای پاسخ به سوال شما لازم میدانم مقدمه ای بیان کنم، حضرت آقا به عنوان یک حکیم فرزانه ای که مغز متفکر نظام و در واقع به عنوان یک رهبری که توجه اش به حفظ نظام و راهبردهای آینده و مدیریت وضع فعلی مجموعه است، دائما در حال بررسی و رصد مسائل روز هستند.
معمولا ایشان وقتی ایده ای را می دهند و فکری را مطرح می کنند، تعیین مسیر است نسبت به راهبردهای اساسی در آینده نظام و مملکت و در ضمن اینکه در نقطه شروع معضلات حال را هم به آن توجه می دهد تا به مسائل امروز هم پاسخ داده شده باشد. یعنی بیتوجه به واقعیات نیست.
بحث اقتصاد مقاومتی در واقع در همین مسیر است. خب سال ها است که ایشان این رویه را دنبال می نمایند. حالا امسال هم که دوباره مسئله اقتصاد و فرهنگ و به طور مشخص اقتصاد مقاومتی را مطرح فرمودند، ایشان در واقع می خواهند یک جریان سازی فکری در نظام اقتصادی و در حرکت نظام اقتصادی اسلامی داشته باشند. کما اینکه در نامه ابلاغیه اقتصاد مقاومتی، ایشان می گوید اقتصاد مقاومتی ملهم از نظام اقتصاد اسلامی است.
یعنی ایشان دارند می گویند ما داریم حرکت می کنیم به سمت آن یا باید حرکت کنیم، ولی امروز در این مقطع ظرفیت جامعه ی ما با توجه به تحریم و ضعف های داخلی پیشنهادی را می دهند به اسم اقتصاد مقاومتی.
آیا اقتصاد مقاومتی یک علم تجربه شده و اثبات شده در جهان است ؟
اقتصاد مقاومتی مفهوم یا عبارتی است که در دنیا مشابه اش وجود دارد اما اقتصاد مقاومتی ایرانی، جنسش فرق می کند.
نکته دیگر اینکه، آنچه رهبری به عنوان اقتصاد مقاومتی از آن یاد میکند، آن چیزی نیست که غرب میگوید و وعده آن را داده است. اقتصاد مقاومتی فرهنگ خاص خودش را دارد ، محتوا و ماهیت خودش را دارد، یک حرکت نوینی است.
کدامیک از ایده ها در اقتصاد مقاومتی کپی برداری نیست. ببینید من این سوال را به این دلیل میپرسم که عده ای معتقدند اقتصاد مقاومتی همان اقتصاد ریاضتی است و تفاوتی با مفهوم غربی آن ندارد و کاملا کپی شده از مفاهیم اقتصادی غرب است؟
به نظر من اقتصاد مقاومتی یک ایده کاملا نو است . به عنوان مثال در این تفکر مردم سازی اقتصاد که تاکید فراوانی در ادبیات اقتصاد مقاومتی به آن شده است یک ایده جدید است. این ایده، گسترش بخش خصوصی نیست، Privet sector غرب نیست، برخی متاسفانه به اشتباه فکر میکنند مردم سازی موجود در اقتصاد مقاومتی همان گسترش بخش خصوصی غرب است.
اما متاسفانه ما معادل های مشابه با غرب را داریم و بلافاصله افراد غرب زده و روشنفکرانی که غرب را خدای اندیشه می دانند، مدام فرمانشان انحراف به چپ و راست دارد. مدام می گویند منظور این است، پس حالا این که می گوییم اقتصاد را می خواهیم غیر دولتی کنیم، یعنی برویم تحویل بخش خصوصی بدهیم.
بحثی که دراین میان پیش می آید هم همین است . یعنی تاکنون خصوصی سازی که در کشور صورت گرفته نیز عینا مانند غرب بوده؟ یعنی همان مفهوم Privet sector را می دهد؟ درست است؟
واقعیت همین است که میگویید، به عنوان مثال بعد از جنگ تفکری بر کشور حاکم شد که معتقد بود اگر قرار است ساختارهای ناسالم اقتصاد کشور اصلاح شود و به یک توسعه اقتصادی برسیم، یک عده باید از گرسنگی تلف شوند و اگر عده ای هم از فقر مردند ایردای ندارد.
کجای این مفهوم مردمی سازی اقتصادی است. این تفکرات یک جنگل وحشی بزک شده است که در آن، همه نگاه ها به هم، حیوانی است، انسانیت جایگاهی ندارد. در غرب هم همین تفکر حاکم است. پس ما چه تفاوتی با غرب داریم؟
اینکه شما میگویید مردمی سازی اقتصادی یعنی چه؟
یعنی وقتی شما وارد بحث تجارت می شوید میخواهید کالایی را وارد کنید، باید کالایی را وارد کنید که در راستای استقلال اقتصادی مردم است، کالایی که نیاز ضروری مردم را رفع میکند، کالایی که برای خواص مجموعه نباشد این میشود مردمی سازی اقتصاد.
باید در واردات، توده و کلیت مردم را در نظر بگیریم. متاسفانه هم اکنون اینگونه نیست. مشاهده می شود که بعضی مواقع، برخی از کالاهایی وارد کشور شده که ضروری نیست و سفارش افراد خاص است. این ها مشاهداتی است که میتوان از آن به عنوان سیاستهای ضد اقتصاد مقاومتی نام برد.
دلیل اینکه سیاستهای اقتصاد مقاومتی در چند ماه گذشته از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح شده چیست؟ چر این سیاستها مثلا سه سال پیش ابلاغ نشد؟
مشاهده اقتضائات عینی از سوی رهبرمعظم انقلاب باعث شد تا موضوعی مانند اقتصاد مقاومتی که یکی از دغدغه های اصلی آیت الله خامنه ای است مطرح شود. ایشان می بیند دشمن فشار آورده، تحریم (نفتی –بانکی –ارزی) افزایش یافته و جامعه روز به روز در انواع فشارها قرار می گیرد، لذا می خواهد این تهدید را تبدیل به فرصت کند، یکدفعه در این شرایط کلمه ای به اسم مقاومت مطرح می شود.
اقتصاد مقاومتی معادل خارجی هم دارد؟
بیشتر در غرب مقاوم سازی اقتصاد است نه اقتصاد مقاومتی.
مفهوم مقاوم سازی در اقتصاد یعنی چه؟
دولت هزینه هایش را کاهش دهد، در بخش ارزی مراقبت های ویژه انجام دهد. کمی آزادی اقتصادی را کاهش دهد و سعی کند دخالت دولت را دراقتصاد افزایش دهد. مانند همین کاری که هم اکنون در مقابله با بحران مالی 2008 صورت گرفته است.
آیا این اقدامات همان اقتصاد ریاضتی نیست؟
نه اینطور نیست. مفهوم ریاضت اقتصادی کاملا با ایجاد محدودیت های معقول تفاوت میکند. وقتی هزینه های دولت روند کاهشی به خود بگیرد، این مسئله ایجاد یک محدودیت منطقی و عقلایی به همراه خواهد داشت. معنای ریاضت اقتصادی این است که شما خودت را به سختی غیر معقول بیاندازید. ولی ایجاد محدودیت در اغلب مواقع زمینه ساز رشد اقتصادی شده است. به عنوان مثال، ما حدود 20 سال است که می خواهیم وابستگی مان را به درآمد های نفتی قطع کنیم، این یک فرصت است؛ به این نمی گویند ریاضت اقتصادی.
طبیعی است تمام اقتصادها با تمام اندیشه ها و مکاتب اقتصادی وابستگی به درآمدهای نفتی را درست نمیدانند. ولی تاکنون هیچ اراده ای پیدا نشده که بتواند چنین اقدام بزرگی را انجام دهد.
منظور از اقتصاد دورن زا چیست؟
بهتر است با یک مثال، اقتصاد درون زا را برای شما تبیین کنم. ما در یک زمانی 2 و نیم میلیون بشکه نفت در روز به خارج صادر میکردیم و کل پول این دو و نیم میلیون بشکه را به اقتصاد ایران تزریق میکردیم. اما اکنون این رقم به یک میلیون بشکه رسیده است. رساندن این رقم به صفر یعنی سوق پیدا کردن به سمت یک اقتصاد درون زا.
متاسفانه عده ای از دوستان این را نمیخواهند و سعی میکنند با مذاکرات و تعاملات خارجی کارهای ضد مقاومتی انجام دهند . درحالی که به صفر رسیدن صادرات نفتی میتواند به جاری شدن ادبیات اقتصاد مقاومتی کمک کند.
الان بهترین فرصت برای اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی است؛ لذا نباید به این کار بگویند ریاضت اقتصادی. اجرای برخی اقدامات در راستای اقتصاد مقاومتی در شرایط کنونی به راحتی میتواند اقتصاد را از نابسامانی خارج کند و اصولا بخش های غیرمولد را مولد کند و حتی درآمدزایی مناسبی برای اقتصاد داشته باشد، مانند مالیات بستن بر خانه خالی.
با یک ضرب و تقسیم ساده به راحتی میتوان نتیجه گرفت که اگر بتوانیم از 400 هزار خانه خالی مالیات بگیریم یک درآمد خیلی خوب و مناسب نصیب کشور می شود. اما چرا این اتفاق تاکنون نیفتاده و هر موقع، عده ای میخواهند چنین قانونی را تصویب و اجرایی کنند، اتفاقات ناگواری می افتاد و باعث می شود چنین طرحی اجرا نشود.
برخی فکر میکنند اقتصاد مقاومتی چیز عجیب و غریبی است و از سوی دیگر برخی که میدانند اقتصاد مقاومتی چیست، نمیخواهند اجرا شود. باور کنید اقتصاد مقاومتی یک مفهوم ساده اقتصادی است، معتقد به مبارزه با فساد و رانت است؛ چیز خیلی جدیدی نمیگوید.
مسائلی که شما توضیح دادید نمونه های بارزی از توزیع ناعادلانه ثروت در کشور را نشان میدهد. مهم ترین دلیل توزیع نابرابر و ناعادلانه ثروت در کشور در سالهای پس از انقلاب چیست؟
این یک واقعیت است که ثروت در ایران ناعادلانه توزیع شده است. البته این را به شما بگویم هدف انقلاب این نبود. هدف انقلاب توزیع عادلانه ثروت بود. لذا بعد از انقلاب نیز قرار بر این بود طبق مفاهیم اقتصادی اسلام توزیع عادلانه ثروت میان تمام ایرانی ها صورت بگیرد، اما جنگ و اتفاقاتی که در جنگ رخ داد، باعث شد این رفتار به حاشیه برود. لذا پس از جنگ دوران بازسازی آغاز شد و در این دوران بازسازی، دولتی بر امور حاکم شد که در چارچوب نظام سرمایه داری رفتار کرد، بر اساس خواست آنها اقدام کرد و تمام نسخه های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را در ایران اجرایی کرد که در مجموع نتایج نامطلوبی هم برای اقتصاد ایران داشت.
این تفکری که شما از آن به عنوان تفکر سرمایه داری نام می برید از چه سالی وارد اقتصاد ایران شد؟
به هر حال تفکر یک چیزی نیست که بگوییم زمان مشخصی دارد. دانشگاه ها خیلی مهم اند، اساتید دانشگاه ها خیلی مهم اند، آموزه هایی که داده می شود و حتی رسانه ها در این میان سهم قابل توجهی در این مسئله دارند. البته نقش مدیران نیز بسیار مهم است.
وقتی انقلاب آغاز شد، انتظار بود تفکرات ناب اسلامی در اقتصاد پیاده شود. اما به دو دلیل این اتفاق نیفتاد، یکی اینکه جنگ آغاز شد و همه فکرها به سمت مدیریت این اتفاق تاریخی بود، دوم اینکه وقتی جنگ به پایان رسید دولتی که حاکم شد، تفکر لیبرالی داشت.
یعنی انحراف ؟
بله؛ بدون هیچ اغماضی میتوان اسمش را گذاشت انحراف.
این انحراف در کدام دولت آغاز شد و به اوج رسید؟
از دولت بعد از جنگ آغاز شد و در دولتهای بعدی ادامه پیدا کرد و تاکنون نیز نتایج آن قابل لمس است. این تفکر بسیاری از بنیان های فرهنگی و اقتصادی انقلاب را نیز تحت تأثیر قرار داد. تصمیم گیران اقتصادی دارای تفکر سرمایه داری پولی افسار گسیخته ی بی رحم بودند و آن چه در دانشگاه های خارجی و مکاتب غربی آموخته بودند را به شکل ناقص در ایران پیاده کردند.
این تفکر تقریبا بسیاری از بنیان های فرهنگی انقلاب را هم صدمه زد، نه اینکه فقط فقر و شکاف طبقاتی آورده باشد، بلکه حتی بنیان ها و بحران های سیاسی برای کشور ایجاد کرد.
به جرات میگویم یکی از بحران های اجتماعی که تفکر اقتصاد سرمایه داری وارد جامعه ایران کرد همین بالا رفتن سن ازدواج است. شما الان فکر می کنید جوانان ایرانی چرا ازدواج نمیکنند؟ چرا سن ازدواج هم اکنون بسیار بالا رفته؟ دلیلش محصول همان تفکر لیبرال است. محصول آن اندیشه سرمایه داری است، آن هم نه از نوع تولیدی بلکه سرمایه داری پولی.
یکی از مصادیق بارز اقتصاد مقاومتی رسیدن به یک اقتصاد بدون نفت است. سوابق و سخنرانی های حضرت آقا نشان میدهد ایشان بیش از دو دهه است که وجود اقتصاد نفتی و زیان های یک اقتصاد نفتی را گوشزد کرده اند. اما چرا منطقا چنین اتفاقی نیفتاده است؟
اگر یادتان باشد حضرت آقا در سخنرانی که همین چندی پیش داشتند فرمودند؛ بنده در گذشته به برخی از تکنوکرات ها گفتم اقتصاد بدون نفت را اجرایی کنید آنها گفتند فعلا امکان پذیر نیست. اگر به تاریخ دقت کنید متوجه میشوید مقام معظم رهبری حدود 20 سال پیش مصادیق اقتصاد مقاومتی را به دولت تذکر دادند.
ایشان این روزها را میدیدند و تحلیلشان این بود که یک روزی، کشورهای خارجی و غربی از همین نفت ما بر علیه ما استفاده خواهند کرد.
لطفا بروید فرمایشات مقام معظم رهبری را از زمانی که به رهبری رسیدند مرور کنید. بارها از واژه اقتصاد بدون نفت سخن گفتند.بارها تذکر داده اند که نگذاریم نفتی که ما الان در اختیار داریم برعلیه ما شود. واقعا باید توجه کرد که دید ایشان چه قدر بالا بود .پیش بینی 20 سال پیش ایشان امروز به دلیل ضعف عملکرد مدیران اقتصادی ما به حقیقت میپیوندد.
چرا طرح "ایران بدون نفت" از همان روزهای اوایل دهه 70 با توجه به تاکید رهبری کلید نخورد؟
دلایل متفاوتی دارد. یکی از دلایل آن ساختار نهادهای تصمیم گیرنده اقتصادی است. این ها بر اساس تفکر انگلیسی و امریکایی طراحی شده؛ یکی از همین سازمان ها سازمان برنامه است.
شما میدانید سازمان برنامه که اکنون تغییر نام داده چطور سالانه تخصیص منابع می دهد؟ بر اساس یک ساختار و شرح وظایف و یک مکانیزمی است که غیر ملی و غیر تولیدی است. البته این الگو از زمان شاه طراحی شده و پس از انقلاب نیز ترکیب آن تغییر نکرده است! لذا به جرات میتوان تنها دلیل عملیاتی نشدن برخی از ایده های مهم اقتصادی رهبری، غیر انقلابی و غیر اسلامی بودن برخی نهادهای تصمیم گیر در ایران دانست. لذا این نهادهای تصمیم گیر تا زمانی که ساختارشان تغییر نکند، هیچ اتفاقی هم در عرصه اقتصادی نخواهد افتاد.
بنابراین تحلیل شما این است که تا زمانی که این نهادهای تصمیم گیر بر بدنه اقتصادی کشور حاکم هستند مطمئنا نمیتوان کار ساختاری برای اقتصاد انجام داد؟
قطعا. اگر میخواهیم ساختار ناسالم اقتصادی کشور را اصلاح کنیم باید ساختار نهادهای تصمیم گیر کشور را نیز اصلاح کنیم.
آیا میتوان چنین تعبیری به کاربرد که این ساختارها و حتی برخی از این نهادهای تصمیم گیر ضد اقتصاد مقاومتی است؟
صد در صد، ساختار برخی از نهادها ضد اقتصاد مقاومتی است. خیلی از ساختارهای ناسالم، مدیران ناسالم هم تحویل جامعه ما میدهد. مثلا همین معوقات بانکی دلیلش ساختار ناسالم و کارکرد نهاد مالی مانند بانک است. ایجاد معوقات بانکی به حدود هشتاد هزار میلیارد تومان ظلم است. دلیل افزایش چنین رقمی چیست؟ یکی بحث نظارت است و دیگری موضوع ناکارآمدی مدیران و ناسالم بودن مدیران کشور به واسطه ساختار ناسالم اقتصادی کشور است. واقعیت این است که برخی مدیران اصلا اعتقادی به موضوع اقتصاد مقاومتی ندارند.
مقام معظم رهبری نیز صریحا تاکید کرده اند که کارها باید به دست افراد انقلابی و مومن و کسانی که اعتقاد دارند بیفتد. آیا اجرای کارها اکنون چنین است؟
به نظرم دولت فعلی و "مکتب اقتصادی نیاوران" سنخیتی با اصول اقتصاد مقاومتی ندارد. کاری در حوزه اقتصاد مقاومتی صورت نگرفته و من برای این موضوع نگرانم. مهم ترین مسئله تدوین یک نقشه راه برای اجرای اقتصاد مقاومتی است. ما برای اجرا مدل نداریم. الان چند ماه از عمر دولت و عمر ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی میگذرد ؟ آیا شما مدل خاصی در این باره میبینید؟
به نظرشما فقدان مدل مطلوب برای اقتصا مقاومتی ، تنها ناشی از ضعف دولت است؟ یا در این فقدان، نهادها و مراکز دیگری هم باید نقش داشته باشد؟
در این که ما باید یک مدل هماهنگ برای اقتصاد مقاومتی تدوین کنیم شکی نیست. یعنی کشور به لحاظ فکری، و تئوری و مدل پردازی ضعف عجیبی دارد، از این جهت می شود به دولتمردان حق داد.
اما بنده معتقدم نمیتوان در این مسئله فقط گفت دولت کم کاری میکند. سوال این است حوزه های علمیه مدل اقتصادی مقاومتی اشان کجاست؟ به هر حال اولین کسانی که باید به ندای رهبری لبیک بگویند حوزه های علمیه اند .حالا بفرمایید چه کار کردند ، چه کار می خواهند بکنند، مشکل از یک جهاتی فراگیر است.
اگر بخواهید به لحاظ تئوریک به نگاه دولت در اقتصاد نقد وارد کنید چه نقدی وارد میکنید؟
نگاه کارگزارانی دولت به اقتصاد خیلی مشهود است. البته یک بخشی هم در دولت دارای تفکر نهاد گرایی است. اما جریان غالب در اختیار کارگزاران است. من معتقدم جریان اقتصادی دولت التقاطی از لیبرال سرمایه داری پولی است.
ما چنین مکتبی نداشتیم؟!
این مکتب اقتصادی، خاص ایران است. معتقدم این ها از لیبرالیسم هم جلو زده اند!
این ها همه چیز را در پول می بینند و فکر می کنند، که همه ی ارزش ها را با پول می شود جابه جا کرد و با نرخ ارز همه چیز را می سنجند، بودجه را با نرخ ارز می بندند، کشور را با ارز ارزیابی می کنند. زندگی مردم می شود سکه و ارز، این وضعیت فعلی واقعا وحشتناک است. از داخل این مسئله، هیچ وقت روحیه ی جهادی در نمی آید.
این مکتب چگونه بوجود آمد ؟
همانطوری که خدمت شما گفتم در مقطع پس از جنگ، کسانی که کشور را اداره میکردند رفتند به سمت اقتصاد پولی سرمایه داری، آن هم از نوع کارگزارانیسم.
یک عده می خواهند سرمایه دار شوند. معتقد به له شدن عده ای از افراد جامعه هستند اما در مقابل نیز براین باورند که باید عده ای ثروتمند شوند. الان شما در همین تهران، خودرویی را مشاهده میکنید که 20 میلیون تومان قیمت دارد و در کنار همین خودروی 20میلیونی ، خودرویی دیگر تردد میکند که ارزشش دو میلیاردتومان است.
این یعنی چند برابر؟ 100 برابر اختلاف. نکته بعد اینکه منابعی که هر دو خودرو از آن پشتیبانی میشوند، یکسان است، این عدالت است؟
تمام این شواهد نشان میدهد که شکاف طبقاتی چه میزان است. مطمئنا اگر تفکر لیبرالیسم بر کشورمدیریت نمیکرد، این اوضاع نیز پیش نمی آید.
سوال این است چرا این تبعیض ها و اختلافات طبقاتی در دوران ریاست جمهوری، محمود احمدی نژاد که داعیه شکسته شدن تفکرات لیبرالی را داشت محقق نشد؟
این یک واقعیت است که متاسفانه در دوران آقای احمدی نژاد نیز این تفکر شکسته نشد. یک بخش محقق نشدن این مسئله برمیگردد به نوع نگرش خود ایشان . آقای احمدی نژاد به مسائل سطحی نگاه می کرد، همه چیز را مکانیکی می دید، به قولی نگاه ایشان به مسائل اقتصادی مهندسی بود. در حالی که اندیشه های انسانی و ساختاری قضیه پیچیده بود. دوم اینکه مافیاهایی در درون وجود داشت که نمیگذاشت کار پیش برود؛ الان هم نمی گذارند.
میخواهم نظرتان رادرباره برخی اقدامات دولت در ماههای اخیر بدانم. عملکرد دولت را در ماههای اخیر را چگونه تحلیل میکنید؟
من عملکرد قابل توجهی از دولت ندیدم. اتفاقا فکر میکنم برخی از کارهای دولت در راستای تحقیر مردم است.شما همین توزیع سبدکالای رایگان را ببینید، کاملا متوجه می شوید که دولت اصلا برنامه ای برای این کار نداشت.
شاید برخی از هواداران دولت بگویند این کار در راستای حمایت از محرومین بود اما واقعیت این است با این کار منافع مردم محروم پوشش داده نشد. دولت فعلی در این چند ماه کارهایی کرده که واقعا مردم را تحقیر کرده ! به نظر من اینها اقتصاد مقاومتی نیست، ضد اقتصاد مقاومتی است.
لذا در مجموع بنده سه اقدام دولت را در نه ماه اخیر ضد اقتصاد مقاومتی و از جمله فعالیتهای نامطلوب و نامناسب دولت میدانم. نخست توزیع بد سبد کالای رایگان که بسیار بی هدف بود ، دوم اجرای بدون کارشناسی فاز دوم هدفمندی یارانه ها و سوم واردات بنزین که در صورت ادامه دار بودن میتواند چالش های امنیتی گسترده ای را برای جامعه ایران فراهم آورد.
دکتر سید مهدی زریباف در گفتگوی تفصیلی با مشرق با انتقاد از تفکر حاکم بر دولت در حوزه اقتصادی میگوید "کارگزارانیسم" مکتبی است که در درون دولت نهادینه شده و اغلب مدیران اقتصادی روحانی حتی از لیبرالیسم هم جلوتر زده اند. وی در ادامه با بیان اینکه تفکر بعضی ها در دولت این است که بتوانند در بهترین حالت با مذاکره و تعاملات خارجی نفت بفروشند، گفت: این حالت ضد اقتصاد مقاومتی است.
مدیر مرکز مطالعات مبانی و مدلهای اقتصادی با بیان اینکه تمام مشکلات اقتصادی کشور از دولت پس از جنگ آغاز شد معتقد است: متاسفانه برخی از افراد و اقتصاددانان که البته در دولت فعلی هم حضور دارند، اقتصاد بدون نفت را بد تعبیر کرده اند. گفتگوی ما را با دکتر سید مهدی زریباف مدیر مرکز مطالعات مبانی و مدلهای اقتصادی بخوانید:
اقتصادمقاومتی از جمله مفاهیمی است که به تازگی وارد اقتصاد ایران شده و به نظر میرسد به دلیل همین تازگی عده ای با این مفهوم و این ادبیات آشنایی نداشته باشند . به همین دلیل سوال نخستم درباره چرایی ابلاغ چنین دستور و فرمانی از سوی مقام معظم رهبری است ،چرا رهبری در این روزها احساس کردند باید چنین سیاست هایی را ابلاغ کنند؟
برای پاسخ به سوال شما لازم میدانم مقدمه ای بیان کنم، حضرت آقا به عنوان یک حکیم فرزانه ای که مغز متفکر نظام و در واقع به عنوان یک رهبری که توجه اش به حفظ نظام و راهبردهای آینده و مدیریت وضع فعلی مجموعه است، دائما در حال بررسی و رصد مسائل روز هستند.
معمولا ایشان وقتی ایده ای را می دهند و فکری را مطرح می کنند، تعیین مسیر است نسبت به راهبردهای اساسی در آینده نظام و مملکت و در ضمن اینکه در نقطه شروع معضلات حال را هم به آن توجه می دهد تا به مسائل امروز هم پاسخ داده شده باشد. یعنی بیتوجه به واقعیات نیست.
بحث اقتصاد مقاومتی در واقع در همین مسیر است. خب سال ها است که ایشان این رویه را دنبال می نمایند. حالا امسال هم که دوباره مسئله اقتصاد و فرهنگ و به طور مشخص اقتصاد مقاومتی را مطرح فرمودند، ایشان در واقع می خواهند یک جریان سازی فکری در نظام اقتصادی و در حرکت نظام اقتصادی اسلامی داشته باشند. کما اینکه در نامه ابلاغیه اقتصاد مقاومتی، ایشان می گوید اقتصاد مقاومتی ملهم از نظام اقتصاد اسلامی است.
یعنی ایشان دارند می گویند ما داریم حرکت می کنیم به سمت آن یا باید حرکت کنیم، ولی امروز در این مقطع ظرفیت جامعه ی ما با توجه به تحریم و ضعف های داخلی پیشنهادی را می دهند به اسم اقتصاد مقاومتی.
آیا اقتصاد مقاومتی یک علم تجربه شده و اثبات شده در جهان است ؟
اقتصاد مقاومتی مفهوم یا عبارتی است که در دنیا مشابه اش وجود دارد اما اقتصاد مقاومتی ایرانی، جنسش فرق می کند.
نکته دیگر اینکه، آنچه رهبری به عنوان اقتصاد مقاومتی از آن یاد میکند، آن چیزی نیست که غرب میگوید و وعده آن را داده است. اقتصاد مقاومتی فرهنگ خاص خودش را دارد ، محتوا و ماهیت خودش را دارد، یک حرکت نوینی است.
کدامیک از ایده ها در اقتصاد مقاومتی کپی برداری نیست. ببینید من این سوال را به این دلیل میپرسم که عده ای معتقدند اقتصاد مقاومتی همان اقتصاد ریاضتی است و تفاوتی با مفهوم غربی آن ندارد و کاملا کپی شده از مفاهیم اقتصادی غرب است؟
به نظر من اقتصاد مقاومتی یک ایده کاملا نو است . به عنوان مثال در این تفکر مردم سازی اقتصاد که تاکید فراوانی در ادبیات اقتصاد مقاومتی به آن شده است یک ایده جدید است. این ایده، گسترش بخش خصوصی نیست، Privet sector غرب نیست، برخی متاسفانه به اشتباه فکر میکنند مردم سازی موجود در اقتصاد مقاومتی همان گسترش بخش خصوصی غرب است.
اما متاسفانه ما معادل های مشابه با غرب را داریم و بلافاصله افراد غرب زده و روشنفکرانی که غرب را خدای اندیشه می دانند، مدام فرمانشان انحراف به چپ و راست دارد. مدام می گویند منظور این است، پس حالا این که می گوییم اقتصاد را می خواهیم غیر دولتی کنیم، یعنی برویم تحویل بخش خصوصی بدهیم.
بحثی که دراین میان پیش می آید هم همین است . یعنی تاکنون خصوصی سازی که در کشور صورت گرفته نیز عینا مانند غرب بوده؟ یعنی همان مفهوم Privet sector را می دهد؟ درست است؟
واقعیت همین است که میگویید، به عنوان مثال بعد از جنگ تفکری بر کشور حاکم شد که معتقد بود اگر قرار است ساختارهای ناسالم اقتصاد کشور اصلاح شود و به یک توسعه اقتصادی برسیم، یک عده باید از گرسنگی تلف شوند و اگر عده ای هم از فقر مردند ایردای ندارد.
کجای این مفهوم مردمی سازی اقتصادی است. این تفکرات یک جنگل وحشی بزک شده است که در آن، همه نگاه ها به هم، حیوانی است، انسانیت جایگاهی ندارد. در غرب هم همین تفکر حاکم است. پس ما چه تفاوتی با غرب داریم؟
اینکه شما میگویید مردمی سازی اقتصادی یعنی چه؟
یعنی وقتی شما وارد بحث تجارت می شوید میخواهید کالایی را وارد کنید، باید کالایی را وارد کنید که در راستای استقلال اقتصادی مردم است، کالایی که نیاز ضروری مردم را رفع میکند، کالایی که برای خواص مجموعه نباشد این میشود مردمی سازی اقتصاد.
باید در واردات، توده و کلیت مردم را در نظر بگیریم. متاسفانه هم اکنون اینگونه نیست. مشاهده می شود که بعضی مواقع، برخی از کالاهایی وارد کشور شده که ضروری نیست و سفارش افراد خاص است. این ها مشاهداتی است که میتوان از آن به عنوان سیاستهای ضد اقتصاد مقاومتی نام برد.
دلیل اینکه سیاستهای اقتصاد مقاومتی در چند ماه گذشته از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح شده چیست؟ چر این سیاستها مثلا سه سال پیش ابلاغ نشد؟
مشاهده اقتضائات عینی از سوی رهبرمعظم انقلاب باعث شد تا موضوعی مانند اقتصاد مقاومتی که یکی از دغدغه های اصلی آیت الله خامنه ای است مطرح شود. ایشان می بیند دشمن فشار آورده، تحریم (نفتی –بانکی –ارزی) افزایش یافته و جامعه روز به روز در انواع فشارها قرار می گیرد، لذا می خواهد این تهدید را تبدیل به فرصت کند، یکدفعه در این شرایط کلمه ای به اسم مقاومت مطرح می شود.
اقتصاد مقاومتی معادل خارجی هم دارد؟
بیشتر در غرب مقاوم سازی اقتصاد است نه اقتصاد مقاومتی.
مفهوم مقاوم سازی در اقتصاد یعنی چه؟
دولت هزینه هایش را کاهش دهد، در بخش ارزی مراقبت های ویژه انجام دهد. کمی آزادی اقتصادی را کاهش دهد و سعی کند دخالت دولت را دراقتصاد افزایش دهد. مانند همین کاری که هم اکنون در مقابله با بحران مالی 2008 صورت گرفته است.
آیا این اقدامات همان اقتصاد ریاضتی نیست؟
نه اینطور نیست. مفهوم ریاضت اقتصادی کاملا با ایجاد محدودیت های معقول تفاوت میکند. وقتی هزینه های دولت روند کاهشی به خود بگیرد، این مسئله ایجاد یک محدودیت منطقی و عقلایی به همراه خواهد داشت. معنای ریاضت اقتصادی این است که شما خودت را به سختی غیر معقول بیاندازید. ولی ایجاد محدودیت در اغلب مواقع زمینه ساز رشد اقتصادی شده است. به عنوان مثال، ما حدود 20 سال است که می خواهیم وابستگی مان را به درآمد های نفتی قطع کنیم، این یک فرصت است؛ به این نمی گویند ریاضت اقتصادی.
طبیعی است تمام اقتصادها با تمام اندیشه ها و مکاتب اقتصادی وابستگی به درآمدهای نفتی را درست نمیدانند. ولی تاکنون هیچ اراده ای پیدا نشده که بتواند چنین اقدام بزرگی را انجام دهد.
منظور از اقتصاد دورن زا چیست؟
بهتر است با یک مثال، اقتصاد درون زا را برای شما تبیین کنم. ما در یک زمانی 2 و نیم میلیون بشکه نفت در روز به خارج صادر میکردیم و کل پول این دو و نیم میلیون بشکه را به اقتصاد ایران تزریق میکردیم. اما اکنون این رقم به یک میلیون بشکه رسیده است. رساندن این رقم به صفر یعنی سوق پیدا کردن به سمت یک اقتصاد درون زا.
متاسفانه عده ای از دوستان این را نمیخواهند و سعی میکنند با مذاکرات و تعاملات خارجی کارهای ضد مقاومتی انجام دهند . درحالی که به صفر رسیدن صادرات نفتی میتواند به جاری شدن ادبیات اقتصاد مقاومتی کمک کند.
الان بهترین فرصت برای اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی است؛ لذا نباید به این کار بگویند ریاضت اقتصادی. اجرای برخی اقدامات در راستای اقتصاد مقاومتی در شرایط کنونی به راحتی میتواند اقتصاد را از نابسامانی خارج کند و اصولا بخش های غیرمولد را مولد کند و حتی درآمدزایی مناسبی برای اقتصاد داشته باشد، مانند مالیات بستن بر خانه خالی.
با یک ضرب و تقسیم ساده به راحتی میتوان نتیجه گرفت که اگر بتوانیم از 400 هزار خانه خالی مالیات بگیریم یک درآمد خیلی خوب و مناسب نصیب کشور می شود. اما چرا این اتفاق تاکنون نیفتاده و هر موقع، عده ای میخواهند چنین قانونی را تصویب و اجرایی کنند، اتفاقات ناگواری می افتاد و باعث می شود چنین طرحی اجرا نشود.
برخی فکر میکنند اقتصاد مقاومتی چیز عجیب و غریبی است و از سوی دیگر برخی که میدانند اقتصاد مقاومتی چیست، نمیخواهند اجرا شود. باور کنید اقتصاد مقاومتی یک مفهوم ساده اقتصادی است، معتقد به مبارزه با فساد و رانت است؛ چیز خیلی جدیدی نمیگوید.
مسائلی که شما توضیح دادید نمونه های بارزی از توزیع ناعادلانه ثروت در کشور را نشان میدهد. مهم ترین دلیل توزیع نابرابر و ناعادلانه ثروت در کشور در سالهای پس از انقلاب چیست؟
این یک واقعیت است که ثروت در ایران ناعادلانه توزیع شده است. البته این را به شما بگویم هدف انقلاب این نبود. هدف انقلاب توزیع عادلانه ثروت بود. لذا بعد از انقلاب نیز قرار بر این بود طبق مفاهیم اقتصادی اسلام توزیع عادلانه ثروت میان تمام ایرانی ها صورت بگیرد، اما جنگ و اتفاقاتی که در جنگ رخ داد، باعث شد این رفتار به حاشیه برود. لذا پس از جنگ دوران بازسازی آغاز شد و در این دوران بازسازی، دولتی بر امور حاکم شد که در چارچوب نظام سرمایه داری رفتار کرد، بر اساس خواست آنها اقدام کرد و تمام نسخه های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را در ایران اجرایی کرد که در مجموع نتایج نامطلوبی هم برای اقتصاد ایران داشت.
این تفکری که شما از آن به عنوان تفکر سرمایه داری نام می برید از چه سالی وارد اقتصاد ایران شد؟
به هر حال تفکر یک چیزی نیست که بگوییم زمان مشخصی دارد. دانشگاه ها خیلی مهم اند، اساتید دانشگاه ها خیلی مهم اند، آموزه هایی که داده می شود و حتی رسانه ها در این میان سهم قابل توجهی در این مسئله دارند. البته نقش مدیران نیز بسیار مهم است.
وقتی انقلاب آغاز شد، انتظار بود تفکرات ناب اسلامی در اقتصاد پیاده شود. اما به دو دلیل این اتفاق نیفتاد، یکی اینکه جنگ آغاز شد و همه فکرها به سمت مدیریت این اتفاق تاریخی بود، دوم اینکه وقتی جنگ به پایان رسید دولتی که حاکم شد، تفکر لیبرالی داشت.
یعنی انحراف ؟
بله؛ بدون هیچ اغماضی میتوان اسمش را گذاشت انحراف.
این انحراف در کدام دولت آغاز شد و به اوج رسید؟
از دولت بعد از جنگ آغاز شد و در دولتهای بعدی ادامه پیدا کرد و تاکنون نیز نتایج آن قابل لمس است. این تفکر بسیاری از بنیان های فرهنگی و اقتصادی انقلاب را نیز تحت تأثیر قرار داد. تصمیم گیران اقتصادی دارای تفکر سرمایه داری پولی افسار گسیخته ی بی رحم بودند و آن چه در دانشگاه های خارجی و مکاتب غربی آموخته بودند را به شکل ناقص در ایران پیاده کردند.
این تفکر تقریبا بسیاری از بنیان های فرهنگی انقلاب را هم صدمه زد، نه اینکه فقط فقر و شکاف طبقاتی آورده باشد، بلکه حتی بنیان ها و بحران های سیاسی برای کشور ایجاد کرد.
به جرات میگویم یکی از بحران های اجتماعی که تفکر اقتصاد سرمایه داری وارد جامعه ایران کرد همین بالا رفتن سن ازدواج است. شما الان فکر می کنید جوانان ایرانی چرا ازدواج نمیکنند؟ چرا سن ازدواج هم اکنون بسیار بالا رفته؟ دلیلش محصول همان تفکر لیبرال است. محصول آن اندیشه سرمایه داری است، آن هم نه از نوع تولیدی بلکه سرمایه داری پولی.
یکی از مصادیق بارز اقتصاد مقاومتی رسیدن به یک اقتصاد بدون نفت است. سوابق و سخنرانی های حضرت آقا نشان میدهد ایشان بیش از دو دهه است که وجود اقتصاد نفتی و زیان های یک اقتصاد نفتی را گوشزد کرده اند. اما چرا منطقا چنین اتفاقی نیفتاده است؟
اگر یادتان باشد حضرت آقا در سخنرانی که همین چندی پیش داشتند فرمودند؛ بنده در گذشته به برخی از تکنوکرات ها گفتم اقتصاد بدون نفت را اجرایی کنید آنها گفتند فعلا امکان پذیر نیست. اگر به تاریخ دقت کنید متوجه میشوید مقام معظم رهبری حدود 20 سال پیش مصادیق اقتصاد مقاومتی را به دولت تذکر دادند.
ایشان این روزها را میدیدند و تحلیلشان این بود که یک روزی، کشورهای خارجی و غربی از همین نفت ما بر علیه ما استفاده خواهند کرد.
لطفا بروید فرمایشات مقام معظم رهبری را از زمانی که به رهبری رسیدند مرور کنید. بارها از واژه اقتصاد بدون نفت سخن گفتند.بارها تذکر داده اند که نگذاریم نفتی که ما الان در اختیار داریم برعلیه ما شود. واقعا باید توجه کرد که دید ایشان چه قدر بالا بود .پیش بینی 20 سال پیش ایشان امروز به دلیل ضعف عملکرد مدیران اقتصادی ما به حقیقت میپیوندد.
چرا طرح "ایران بدون نفت" از همان روزهای اوایل دهه 70 با توجه به تاکید رهبری کلید نخورد؟
دلایل متفاوتی دارد. یکی از دلایل آن ساختار نهادهای تصمیم گیرنده اقتصادی است. این ها بر اساس تفکر انگلیسی و امریکایی طراحی شده؛ یکی از همین سازمان ها سازمان برنامه است.
شما میدانید سازمان برنامه که اکنون تغییر نام داده چطور سالانه تخصیص منابع می دهد؟ بر اساس یک ساختار و شرح وظایف و یک مکانیزمی است که غیر ملی و غیر تولیدی است. البته این الگو از زمان شاه طراحی شده و پس از انقلاب نیز ترکیب آن تغییر نکرده است! لذا به جرات میتوان تنها دلیل عملیاتی نشدن برخی از ایده های مهم اقتصادی رهبری، غیر انقلابی و غیر اسلامی بودن برخی نهادهای تصمیم گیر در ایران دانست. لذا این نهادهای تصمیم گیر تا زمانی که ساختارشان تغییر نکند، هیچ اتفاقی هم در عرصه اقتصادی نخواهد افتاد.
بنابراین تحلیل شما این است که تا زمانی که این نهادهای تصمیم گیر بر بدنه اقتصادی کشور حاکم هستند مطمئنا نمیتوان کار ساختاری برای اقتصاد انجام داد؟
قطعا. اگر میخواهیم ساختار ناسالم اقتصادی کشور را اصلاح کنیم باید ساختار نهادهای تصمیم گیر کشور را نیز اصلاح کنیم.
آیا میتوان چنین تعبیری به کاربرد که این ساختارها و حتی برخی از این نهادهای تصمیم گیر ضد اقتصاد مقاومتی است؟
صد در صد، ساختار برخی از نهادها ضد اقتصاد مقاومتی است. خیلی از ساختارهای ناسالم، مدیران ناسالم هم تحویل جامعه ما میدهد. مثلا همین معوقات بانکی دلیلش ساختار ناسالم و کارکرد نهاد مالی مانند بانک است. ایجاد معوقات بانکی به حدود هشتاد هزار میلیارد تومان ظلم است. دلیل افزایش چنین رقمی چیست؟ یکی بحث نظارت است و دیگری موضوع ناکارآمدی مدیران و ناسالم بودن مدیران کشور به واسطه ساختار ناسالم اقتصادی کشور است. واقعیت این است که برخی مدیران اصلا اعتقادی به موضوع اقتصاد مقاومتی ندارند.
مقام معظم رهبری نیز صریحا تاکید کرده اند که کارها باید به دست افراد انقلابی و مومن و کسانی که اعتقاد دارند بیفتد. آیا اجرای کارها اکنون چنین است؟
به نظرم دولت فعلی و "مکتب اقتصادی نیاوران" سنخیتی با اصول اقتصاد مقاومتی ندارد. کاری در حوزه اقتصاد مقاومتی صورت نگرفته و من برای این موضوع نگرانم. مهم ترین مسئله تدوین یک نقشه راه برای اجرای اقتصاد مقاومتی است. ما برای اجرا مدل نداریم. الان چند ماه از عمر دولت و عمر ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی میگذرد ؟ آیا شما مدل خاصی در این باره میبینید؟
به نظرشما فقدان مدل مطلوب برای اقتصا مقاومتی ، تنها ناشی از ضعف دولت است؟ یا در این فقدان، نهادها و مراکز دیگری هم باید نقش داشته باشد؟
در این که ما باید یک مدل هماهنگ برای اقتصاد مقاومتی تدوین کنیم شکی نیست. یعنی کشور به لحاظ فکری، و تئوری و مدل پردازی ضعف عجیبی دارد، از این جهت می شود به دولتمردان حق داد.
اما بنده معتقدم نمیتوان در این مسئله فقط گفت دولت کم کاری میکند. سوال این است حوزه های علمیه مدل اقتصادی مقاومتی اشان کجاست؟ به هر حال اولین کسانی که باید به ندای رهبری لبیک بگویند حوزه های علمیه اند .حالا بفرمایید چه کار کردند ، چه کار می خواهند بکنند، مشکل از یک جهاتی فراگیر است.
اگر بخواهید به لحاظ تئوریک به نگاه دولت در اقتصاد نقد وارد کنید چه نقدی وارد میکنید؟
نگاه کارگزارانی دولت به اقتصاد خیلی مشهود است. البته یک بخشی هم در دولت دارای تفکر نهاد گرایی است. اما جریان غالب در اختیار کارگزاران است. من معتقدم جریان اقتصادی دولت التقاطی از لیبرال سرمایه داری پولی است.
ما چنین مکتبی نداشتیم؟!
این مکتب اقتصادی، خاص ایران است. معتقدم این ها از لیبرالیسم هم جلو زده اند!
این ها همه چیز را در پول می بینند و فکر می کنند، که همه ی ارزش ها را با پول می شود جابه جا کرد و با نرخ ارز همه چیز را می سنجند، بودجه را با نرخ ارز می بندند، کشور را با ارز ارزیابی می کنند. زندگی مردم می شود سکه و ارز، این وضعیت فعلی واقعا وحشتناک است. از داخل این مسئله، هیچ وقت روحیه ی جهادی در نمی آید.
این مکتب چگونه بوجود آمد ؟
همانطوری که خدمت شما گفتم در مقطع پس از جنگ، کسانی که کشور را اداره میکردند رفتند به سمت اقتصاد پولی سرمایه داری، آن هم از نوع کارگزارانیسم.
یک عده می خواهند سرمایه دار شوند. معتقد به له شدن عده ای از افراد جامعه هستند اما در مقابل نیز براین باورند که باید عده ای ثروتمند شوند. الان شما در همین تهران، خودرویی را مشاهده میکنید که 20 میلیون تومان قیمت دارد و در کنار همین خودروی 20میلیونی ، خودرویی دیگر تردد میکند که ارزشش دو میلیاردتومان است.
این یعنی چند برابر؟ 100 برابر اختلاف. نکته بعد اینکه منابعی که هر دو خودرو از آن پشتیبانی میشوند، یکسان است، این عدالت است؟
تمام این شواهد نشان میدهد که شکاف طبقاتی چه میزان است. مطمئنا اگر تفکر لیبرالیسم بر کشورمدیریت نمیکرد، این اوضاع نیز پیش نمی آید.
سوال این است چرا این تبعیض ها و اختلافات طبقاتی در دوران ریاست جمهوری، محمود احمدی نژاد که داعیه شکسته شدن تفکرات لیبرالی را داشت محقق نشد؟
این یک واقعیت است که متاسفانه در دوران آقای احمدی نژاد نیز این تفکر شکسته نشد. یک بخش محقق نشدن این مسئله برمیگردد به نوع نگرش خود ایشان . آقای احمدی نژاد به مسائل سطحی نگاه می کرد، همه چیز را مکانیکی می دید، به قولی نگاه ایشان به مسائل اقتصادی مهندسی بود. در حالی که اندیشه های انسانی و ساختاری قضیه پیچیده بود. دوم اینکه مافیاهایی در درون وجود داشت که نمیگذاشت کار پیش برود؛ الان هم نمی گذارند.
میخواهم نظرتان رادرباره برخی اقدامات دولت در ماههای اخیر بدانم. عملکرد دولت را در ماههای اخیر را چگونه تحلیل میکنید؟
من عملکرد قابل توجهی از دولت ندیدم. اتفاقا فکر میکنم برخی از کارهای دولت در راستای تحقیر مردم است.شما همین توزیع سبدکالای رایگان را ببینید، کاملا متوجه می شوید که دولت اصلا برنامه ای برای این کار نداشت.
شاید برخی از هواداران دولت بگویند این کار در راستای حمایت از محرومین بود اما واقعیت این است با این کار منافع مردم محروم پوشش داده نشد. دولت فعلی در این چند ماه کارهایی کرده که واقعا مردم را تحقیر کرده ! به نظر من اینها اقتصاد مقاومتی نیست، ضد اقتصاد مقاومتی است.
لذا در مجموع بنده سه اقدام دولت را در نه ماه اخیر ضد اقتصاد مقاومتی و از جمله فعالیتهای نامطلوب و نامناسب دولت میدانم. نخست توزیع بد سبد کالای رایگان که بسیار بی هدف بود ، دوم اجرای بدون کارشناسی فاز دوم هدفمندی یارانه ها و سوم واردات بنزین که در صورت ادامه دار بودن میتواند چالش های امنیتی گسترده ای را برای جامعه ایران فراهم آورد.